فقط بگو که می آیی
عکس عاشقانه ، تک بیتی ، دو بیتی ، جمله های ناب عاشقانه
عکس عاشقانه ، تک بیتی ، دو بیتی ، جمله های ناب عاشقانه




مهیار رحیمی



مجنون


همیشه مرد نیست گاهی مجنون دخترکی تنهاست

که لیلی نام دارد




مهیار رحیمی




وقتی می‌روی در را پشتِ سرت ببند

این خانه میهمان‌ خانه نمی‌شود دیگر

 



مهیار رحیمی

 

 


ﺷﺒﻬﺎ ﺯﻳﺮ ﺩﻭﺵ آﺏ ﺳﺮﺩ،

ﺑﻴﺼﺪﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﺑﻐﺾ ﺯﺧﻤﻬﺎﻳﺖ ﺭﺍ..

ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﻰ گوﻳﻨﺪ..

ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺶ

ﭼﻪ آﺳﺎﻥ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩ

 



مهیار رحیمی

 

 


تو چه می فهمی

حال و روز کسی را که دیگر هیچ نگاهی

دلش را نمی لرزاند

 



مهیار رحیمی

 

 


دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ....

نه برای اينکه آنهايی که رفتند را باز گردانم ؛

برای اينکه نگذارم بيايند

 



مهیار رحیمی

 

 


عـــاشـقـــم ..

عـــاشــق آن "مـــیــــم" کــــه مــــی آیــــد آخــــر "عـــزیــــز"

و مــــرا مـــیکــنـد مــــــال تـــــــو

 



مهیار رحیمی

 

 


کمی مهربانتر باش لطفا

برای شانه ام سنگین است این سرسنگینی ها

 



مهیار رحیمی

 

 


من خوبم ...خسته نیستم ... فقط

گاهی دستم به این زندگی نمی رود

 



مهیار رحیمی

 

 


باور کن زندگی آدم

گاهی لَنگ می شود

لنگ کمی دلگرمی

فقط کمی

 



مهیار رحیمی

 

 


حالا فعل تمامی جمله هایت

که من در آن ها هستم

ماضی است
مهیار رحیمی

 


"من" تنهاترین ضمیر دنیاست

و"او" خوشبخت ترین ضمیر دنیا...چون"تو"را دارد

 



مهیار رحیمی

 

 


تمام ترس من از این است

در شب آرزوها

من تو را آرزو کنم

و تو او را ...

 



مهیار رحیمی

 

 


و تو در نهايت در چشمان كسي اسير ميشوي

كه تو را درك  نه

ترك خواهد كرد .

 



مهیار رحیمی

 

 


دیدار به قیامت

حرفی نیست فقط

فقط بگو که می آیی ...

 



مهیار رحیمی

 

 


"بخند تا دنیا به رویت بخندد"

این رو بارها شنیده ام اما

نمی دانم چراهربار خندیدم

دنیا دلگیر شد و کج خلقی کرد؟

 



مهیار رحیمی

 

 


با من بمان

انها که رفتنشان را طاقت اوردم

" تو "

نبودی

 



مهیار رحیمی

 

 


من و تو عادت کردیم

که همیشه

...یکی باشد و دیگری نباشد،

انگار که اگر هردو باشیم

تمام معادلات دنیا به هم می ریزد

 



مهیار رحیمی

 

 


گوش هایم را می گیرم

چشم هایم را می بندم

زبانم را گاز می گیرم

ولی حریف افکارم نمی شوم

چه اندازه دردناک است فهمیدن

 



مهیار رحیمی

 

 


هر چی "بوی" تو رو می داد

عوض کردم

تو بگو با لحظه هام چه کنم؟؟

 



مهیار رحیمی

 

 


در همین حوالی کسی هست

که تا دیروز میگفت

بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم

ولی امروز

در آغوش دیگری نفس نفس میزند

 



مهیار رحیمی

 

 


مدام گفتی خیالت تخت ..

من وفادارم

و من چه ساده لوحانه ..

خیالم را تختی کردم

برای عشق بازی تو با دیگری ..

 



مهیار رحیمی

 

 


چه شباهتِ عجيبي بين ماست

 من "دل شکسته ام" و تو "دل" شکسته اي

 



مهیار رحیمی

 

 


مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد

 طعنه های دیگران است

شاید اگر این " دیگران " نبودند ،

تو زودتر از اینها برای من ، مـُرده بودی

 



مهیار رحیمی

 

 


دفتر شعرهایم را سفید میگذارم

بی تو بودن

نوشتن ندارد....

درد دارد...

 



مهیار رحیمی

 

 


فکر میکردم تو همدردی

ولی نه

تو هم دردی

 



مهیار رحیمی

 

 


اینجا منتظر توام

خیلی گذشت و نیامدی

روزهاست که مرا

اینجا کاشته ای...

قد کشیده ام می بینی؟!

 



مهیار رحیمی

 

 


برو بنشين که من بارِ سفر بستم

که بعد ِرفتنم

جانا هزار افسوس خواهي خورد

فلاني يار خوبي بود

و من قدرش ندانستم

 



مهیار رحیمی

 

 


او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم

ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا

چرا تنهایم گذاشت

من حتی در حسرت پرسیدن این سوال هم مانده ام

 



مهیار رحیمی

 

 


حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات

باشد، قبول…لااقل این نکته را بدان:

آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم

در سینه می تپید،

دلم بود…


  نا مهربان.. خداحافظ  

 



مهیار رحیمی

 

 

تو رفته اي و من افتاده ام 


   تو از دست, من از پا

 

 

 



مهیار رحیمی

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: برچسب:,
ارسال توسط مهیار

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت: